معنی از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده, معنی از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده, معنی اx ;cm bc jdاkbi، اj[اk jabi، [fcاj jabi, معنی اصطلاح از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده, معادل از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده, از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده چی میشه؟, از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده یعنی چی؟, از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده synonym, از گرو در نیامده، انجام نشده، جبران نشده definition,